سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد
قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق
رنجم نه دیگر تنهایی که جدایی است واضطرابم نه زاده ی بی کس که بی اویی دلی که از بی کسی غمگین است هر کسی را می تواند تحمل کند هیچ کس بد نیست ولی دلی که در بی اویی مانده است برق هر نگاهی جانش را می خراشد هر چهره ای ،نگاهی،طرح اندامی،طنینی،رنگی در نگاهای او فریاد میکشد که او نیست. هبوط صفحه 190
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |